Skip to main content

Posts

Showing posts from February, 2010

Life is Life

اینجا هوا عالیه امروز، خیلی‌ حیفه که نگم وسط زمستون اگه یه روز بتونی‌ بی‌ کاپشن بیای بیرون چقدر لذت بخشه..تو راه احساس کنی‌ خیلی‌ خوشتیپ هستی‌ و به‌ به‌ که پرنده‌ها دارن میخونن و چه آفتاب خوبیه.. سلام آقا شما هم دارین از روز لذت میبرین؟ تازه اونقدر دیر بیای که همه رفته باشن ناهار.. هم کارت هم نباشه. (هاینریش) و تو راه که دیدی ماشینش نیست با خودت بگی‌ چه روز خوبیه واقعا و به زندگی‌ لبخند بزنی‌... حس کنی‌ مجبور نیستی‌ و قیدی نداری.. حد اقل حس کنی‌.. حرف خوشی‌ شد.. خیلی‌ حیفه که از خوشی‌‌های دیگه زندگیم نگم. که سریال لاست بسیار ما رو مشغول نموده. از اتوبوس سواری خیلی‌ خوشم میاد.. از اینکه آفیسمون دوره و راه جنگلی‌ دار عشق می‌کنم. از اینکه هر شب ماست میوه یی میخورم از خودم متچکرم. فکر کنم برای ادامه مجبورم که همیشه بنویسم. اگه نگم که چقدر شبها دچار حس پوچی میشم و هر شب با خودم یک سا@ دعوا می‌کنم تا بخوابم.. مس بچه‌هایی‌ که مامان باباهاشون مجبورشون می‌کنن.. و میدونم اگه خودمو زور نکنم نمیخابم.. خداییش تا صبح بیدار میمونم. چند بار اینطوری شد .. دیگه امروز صبح که ۱۱ پا شدم به خودم گفتم ..