یه روزایی هست یکی بهت یه کمک بزرگی میکنه، بد تو بهش میگی اگه نبودی نمیدونستم چی کار میکردم.. یه روزیی تو خستهای.. گشنه یی.. میری خونه میبینی هم اتاقیت شام گرفته، یا پخته یا یهچیزی برا تو گذاشتن.. یه وقتایی بد مریض میشی .. یکی که حالا خیلی هم باهاش صمیمی نیستی هست که یه لیوان چایی بزاره با هم بخورین. یا خونه یی مامانت تورو میبنده به دوا درمون خودش. حالا گیریم اصلا میونت با مامانت خوب نیس.. میخوای سر به تنش نباشه.. یا بر عکس. یه روزایی هست که تو خیلی درس داری. تحت فشاری، نمیدونی از کجا شروع کنی بسکه کار زیاده.. یکی هست یکم سرش غر بزنی بعدش بهت یه دلداری الکی بعده شیرت کنه بفرستتت سر درس.. یکی در حد هم کلاسیت که هر از گاهی همو میبینین.. یه روزایی حتا خیلی ساده تر.. دستات پره، یکی هست باز بذار بگم هم اتاقیت.. که از ۴ تا نایلن سنگین تو دستت ۲ تاشو بگیره.. که وقتی تو اتوبوس یهو ترمز میشه با سر نیفتی.. همه نایلنهات ولو شن. غریبهها برات جم کنن.. یه روزیی هست تهش میگی اگه فلانی نبود نمیدونم چیکار میکردم، چجوری جمش میکردم..فلانی آدم مهم یا خاصی نیس.. فقط یکی هس
دوست داشتن- نقطه نجات آدمی ست-