١- ادم ها در جمهوري چك به من لبخند ميزدند، وقتي به طور تصادفي نگاهم بهشون ميفتاد. وقتي با صداي بلند از ژان سوال كردم و اون جوابو نميدونست يكي كه داشت رد ميشد با ادب جواب داد. وقتي ما با اضطراب داشتيم در ايسگاه غلط پياده ميشديم يكي اومد ازمون پرسيد كجا ميخوايد بريد و راهنماييمون كرد. من در اين پنج سال و نيم خودم يك پارچه الماني شدم! هواي بهار چك مثل بهار شمال نرم بود با اسمون ابري روشن و بارون هاي ريز شاعرانه. فكر ميكنم ادم هاي هرجا به هواي همون جا شبيهند. ٢- به نظر من پراگ زيبا ترين شهر اروپاست. اما اين كافي نيست ، كشور چك با كوهاي اتشفشاني سنگي و ابشار هاي كوچيك و بزرگ بين كوها و غارهاي مختلف و مسير هاي متعدد پياده روي يكي از اسرار اميز ترين و قابل كشف تري جاهاي اروپاست. ارزان و زيبا. شمال كشور چك يك سري كوهاي سنگي غول اسا داره كه به نظرم خيلي جذابند. اگرچه خيلي مشهور نيستن.. كوهايي كه حتي تا ٢٠٠ متر ارتفاع دارند و راه خيلي باريكي بينشون هست براي پياده روي. فاصله بين دوتا ديواره صحره نيم متر بود و ژان فكر ميكرد رد نميشه.. درخت ها با ريشه هاشون در صخره هاي غول اسا ادرس و مس
دوست داشتن- نقطه نجات آدمی ست-