اخرين روزهاييه كه ميرم از اِما مراقبت ميكنم. الان حدود يك سال شده كه من بصورت هفته اي يك بار بيبي سيترش هستم البته يه وقفه اي چند هفته اي اون وسط داشتيم..
اما جيغ نميزنه يعني اداي جيغ رو درمياره ولي صداي خيلي ارومي ازش خارج ميشه و من نگرانم. احساس ميكنم اين اصلا خوب نيست.. اصلا خنده اش وسط ها به جيغ وصل نميشه.. موقع گريه يك جور تمام خودشو منقبض ميكنه و با تمام عضلات صورتش اداي جيغ درمياره اما صداي ارومي ازش در مياد كه جيغ نيس. انگار يكي بهش گفته جيغ نداريم.. صداي خيلي نزاريه ..انگار جلو خودشو ميگيره .. الان خيلي زوده برا اين كار .. اين حالت هميشه ناراحتم ميكنه..
از وقتي رفت مهد كردك خيلي تغير كرد. شايد من كمي بدبين ام اما احساس خوبي به ادم هاي مهد كودكش ندارم.. سي تا بچه زير ٤ سال تو يه هال بزرگ با ٤ -٥ تا مربي اين ور اون ور ميرن.. يه احساسي از نديده شدن.. و خاص نبودن به من القا ميكنه.. اون هايي كه بزرگترن مدااام حرف ميزنن و كوچيك ها مثل اما تماشا ميكنن
No comments:
Post a Comment