آخیش بالاخره هم اتاقی هام اومدند. الان من ۲ تا هم آفیسی آلمانی بسیار آروم دارم که سکوت اتاق رو به هم نمیزنند و میتونی فک کنی تنها نیستی.. فقط بدیش اینه که دیگه نمیشه گوزید تو اتاق. احساس میکنم آروم آروم زندگیم داره فرم جدید به خودش میگیره. سیستم کارم، خونه ام، زندگیم، فکر کردنم همه چیم عوض شده. حس میکنم طول میکشه تا به سیستم جدید عادت کنم. به اینکه روزا تا از برلین برسم سر کار ساعت شده ۱۲ و تا به خودم بیام ۳ عصره به اینکه چگهد در این سفر کاری هفته گذشته خوش گذشت بهم. چقد شنا کردن تو دریاچه چسبید. چقدر قایق سواری آروم بخش بود. من چه روزهای خوبی دارم اینجا. دلم تنگه و خوش. مریمممم منتظرم مثل چی.. بده خبر رو دیگه..
دوست داشتن- نقطه نجات آدمی ست-