از این روزها دچار سر گیجه ام
از این روزهای بارونی آفتابی قاطی پاتی سرم گیج میره
یهو به خودم میام میبینم نمیتونم بشینم سر جام.
یهو از خودم میرم.. غرق میشم.. گم میشم
حالا تو این هیری بیری باید پوستر آماده کنم. تماس اومد پوسترم رو دید گفت همهچیزش خوبه، اینگلیسیش افتضاحه! یه جمله درست به کار نبردم خیر سرم!!!
شادم یه جوری. غم دارم هزار جور.
مواجه شدن با نبودن تو یک آرامش عمیق داشت. من زنده موندم و دیدم که دنیا بدون تو سر جاشه!
مواجه شدن با نبودنت هزاران غم داشت.. هزاران لحظه که منو هی میبرد و میآورد ..
احساس میکنم حالا دیگه بخشی از من از توی من در اومده. بخشی که گرمه و تپنده است. بچه ی ثانیه هاییه که بدون تو سر شد.
No comments:
Post a Comment