بالاخره آن کار بزرگ رو انجام دادم. دستاوردهای بزرگ سمینار به شرح زیر است:
۱- سمینار مثل امتحان نیست که شب قبل تا صبح بیدار بمونی و کامل آماده بشی براش. یعنی حتا اگه کامل هم آماده باشی و همچیزاش رو هم بدونی باز سمینار امتحان نیست. سر جلسه خستگیتو و گیج زدنتو کسی نمیفهمه هی کاغذ سیاه میکنی آخرش یه ۱۵-۱۶ میگیری، تو راضی، خدا راضی.
سمینار امتحان نیست که فهمیدنش کافی باشه، برای یک سمینار به زبان بیگانه و در فیلد بیگانه کافی نیست که مطلب رو فهمیده باشی. باید مطلب رو کامه حفظ باشی و با تسلط کامل بری سرش، این یعنی ۲ روز قبلش اسلایدات آماده باشه و در این دو روز چندین و چند بار هی تمرین کنی. تا جایی که مسلط باشی. میدونی چی میگم؟؟
۲- یک هفته قبل سمینار شروع کردن اصلا کافی نیست، خیلی هم استرس بر انگیز و خیلی هم هیجانیه و هی شما دچار ضعف اعصاب میشین. هی هم احساس میکنین هیچ کی شما رو دوست نداره و تنهاترین آدم رو زمین هستین و چقدر همه چی غم انگیزه. اینها همه پیامد دیر شروع کردنه و هیچ ربطی به روابط عاطفی شما نداره.
۳- یه تشکر از خودم میکنم همینجا که شیر بودم در این مدت. و هی خوندم و اصلا کم نیاوردم. خیلی خوب بود. اگه کم میاوردم خراب تر میشد.
حالا میگم سر سمینار بزرگ من چی شد. در یک رب اول چنان گو گیجه گرفتم که از حضار عذر خواهی کردم و نمیدونستم الان دارم راجع به tRNA حرف میزنم یا mRNA، یهو میدیدم قیافه سوفیا چپ شده، تو ذهنم جمله قبلی رو مرور میکردم و سریع اصلاح میکردم.. آخرش گفتم متاسفم ، یکم هل شدم، شاید بهتره از رو اسلایدها بخونم شاید یادم بیاد. ملت کلی گفتن اشکالی نداره.. و نایس بودن کلا.
استاد بزرگ مثل اون میمونه تو لاین کینگ ۱،۵ نشسته بود رو درخت به دور دستها خیره شده بود و با آرامش هی هر از گاهی گفتههای منو کامل میکرد، آخرش هم گفت شاید برات زیاد بوده مقالاتی که فرستادم. من هم تکمیل کردم من یک فیزیک دان نظری هستم و راجع به زیست شناسی آزمایشگاهی نظری ندارم. (مبحث ترجمه ریبوزوم بود)
I am theorist physicist I have no idea about experimental biology..
No comments:
Post a Comment