دماغم رو دو شنبه عمل كردم. دليلش كج بودن مادرزادي تيغه بيني و داشتن تورم داخلي زياد كه راه تنفس رو بسته بود اعلام شد. من تو ايران فكر ميكردم ادم سالمي هستم، همه اطرافيانم هي مي گفتند دندونات رديفه و دماغت هم ايراد نداره.. البته چشمم خيلي ضعيف بود.. كه عمل كردم.. چقدر هم معجزه اسا...
از وقتي اومدم اينجا اولش فهميدم پاهام كوتاه بلنده و به همين دليل پا درد و كمر درد دارم و درست نميتونم راه برم و مامانم هم دقيقا همين مشكل رو داره بعد هم مشكل الرژي و اخر همه دماغ. دماغ از همه بدتره، در سه روز گذشته تو دماغم يك تيغه فلزيه كه هر بار يادش مي افتم عطسه ام ميگيره ولي نمياد در عوض از چشمم اب مياد.
بر خلاف عمل هاي زيبايي هيچ چسب يا باندي در كار نيست، فقط يك بيني بسيار پف كرده دارم،
دلم براي خونه و خانواده ايران تنگ شده. جاناتان هم كه هميشه هست اما همزمان يك ارائه مهم داره كه استاد ملعونش بدون در نظر گرفتن شرايط ما هي رو سرش كار ميريزه. بيچاره هيچ استراحتي نداره.
منم در بي حوصله ترين و دماغ گرفته ترين روزهاي زندگيم هستم. كاش زود تر جمعه بشه برم اين تيغه ها رو در بيارن..
بيمارستان من يك كلينيك كوچولو ه كه يك عالم با اون بيمارستانايي كه قبلا ديدم فرق داره، تميز و اروم، هر گوشه اش هم ابميوه و چاي و قهوه و بيسكوييت گذاشتن واسه مريضا و همراها..
يك اتاق تنها هم بهم دادن اما در لحظه مرخصي بعد از سه روز يك احساس اسارت و ازادي از زندان بهم دست داد كه خودم هم توش موندم ..
يادش بخير دبيرستان كه بوديم با مهتاب پز دماغمون رو به اون سه تاي ديگه ميداديم. اخرش من و مهتاب هم عملي از اب در اومديم ...
تهمينه هم همزمان يك عمل كوچولو كرد، همش دلم به اون بود كه بدنش رد نكنه عمل رو .. مامان من در يك هفته دو تا دختر فرستاد اتاق عمل.. هه هه ..
به همهين ترتيب
طاهرههههههه! دماغ عمل کردی. خوبی؟
ReplyDeleteمن از خونه نمیتونم وبلاگت رو چک کنم!! نمیدونم چرا.. امروز بعد چند روز اومدم آفیس اینجا رو خوندم... بهت زنگ میزنم. دماغت الان دیگه بینی شده :D
مواظب خودت باشیها
وای الان دیدم مال خیلی پیشه که این پستت!!
Delete