ناگهان طی یک تلفن و چند ساعت صحبت زندگی مون تغیر کرد
شنبه صبح نشسته بودم رو صندلی عزیز خودم و پاهام رو بسط داده بودم رو پایه اش . آفتاب خوب رو از پنجره تماشا می کردم و از تمیزی شیشه های پنجره لذت می بردم . در همین حال کامل کافه و شکلاتی که "ن" برام از سوییس آورده بود رو با لذت می خوردم و جاناتان رو مبل سمت راستم نشسته بود و بازی میکرد .. از این زاویه فقط کله اش دیده میشد. ساعت هایی که جاناتان مشغول کارای خودشه با آرامش تمام برای خودم بی هودگی میکنم. با موبایل تایم لاین توییتر رو بالا پایین میکردم که تلفنم زنگ خورد. فکر کردم از پتسدام باشه .. اما نبود .. خانومی که چند هفته پیش برای گربه اش درخواست داده بودم و راجه به آلرژی ام باهاش صحبت کرده بودم تماس گرفت!
باور کردنش سخت بود اما خانومه گفت گربه ای که هفته پیش یک نفر خریده بوده رو پس آورده و آیا ما میل داریم بیایم و ببینیمش ؟ گفتم یادتونه که من آلرژی دارم و راستش نمی تونم قول بدم . گفت خوب بیا گربه رو چند روز ببر و امتحان کن. اگه واکنش شدید نشون دادی برش گردون , شوهر من هم به گربه قبلی ام آلرژی شدید داشت ولی به این نژاد هیچ واکنشی نشون نمیده. گفتم بزار از جاناتان بپرسم .. اون گفت اوکی اگه تو بخای میریم..
شنبه ساعت ۱:۳۰ ما خونه خانومه بودیم . ۵ تا گربه بزرگ از نژاد "ماینه کون" داشت. خیلی بزرگ بودن و من باورم نمی شد گربه ها اینقدری هم میشن. گربه ما یک موجود کاملا سیاه و کوچولوی ۵ ماهه بود. جاناتان باهاش بازی کرد و منم به خانومه گفتم اگه اشکالی نداره ما نیم ساعت با هم حرف بزنیم تا من ببینم گلوم میسوزه یا نه .. اونم گفت خوبه .
تو اون ۴۵ دیقه اثری از آلرژی نبود. گربه رو برداشتم و تو صورتم نگه داشتم و نفس کشیدم .. هیچ خبری نبود. هیچ ! انگار جادویی چیزی در کار بود . به جاناتان گفتم. اون مشکوک و نا مطمئن بود.
قرار شد از شنبه تا ۴ شنبه گربه بیاد خونه ما و من ببینم که آیا بهش آلرژی دارم یا نه. آلرژی من به گربه خیلی خیلی زود و سریع خودشو نشون میده. تقریبا ظرف یک ساعت عطسه و سرفه و خارش کل صورت و بدن.. اما کلا تا یک شنبه شب یکی دو تا عطسه کردم و یکم هم گردنم خارش گرفت.. اما خیلی خفیف!
یک شنبه شب خانوم پیشولی دستمو پنجول کشید و جاش یکم داغ شد و سوخت. ترسیدم. خاطره تلخ جدا شدن جاناتان از گربه هاش اومد جلو چشم. تردید وحشت ناکی اومد تو وجودم.
با جاناتان صحبت کردم . یک عالمه صدا تو سرم میپیچید. جاناتان گفت ببین سوال این نیست که آیا به این گربه آلرژی داری یا نه.. سوال اینه که آیا میتونی با این آلرژی زندگی کنی؟ گفتم ببین هیچ احساس نمیکنم که الرژی دارم بیشتر میترسم ازش.. گفت ببین به خودت زمان بده .. اما اگه این رو قبول کردی که گربه بمونه دیگه رفتنی در کار نیست . من توانش رو ندارم دوباره از گربه ام جدا بشم.
در ۵ روز گذشته من هیچ علایمی در داشتن آلرژی نشون ندادم. شب ها یک دوش کوتاه میگیرم و لباس تمیز میپوشم و میرم اتاق خواب. گربه رو اونجا راه نمیدم و خیلی خیلی خوب میخوابم . نه سرفه ای و نه خسته گی ای . روزا هم که میام سر کار. خونه رو ۲ بار جارو کشیدم (جاروی مخصوص آدم های الرژیک با فیلتر هپا ) و تمام پتو ها و بالش ها رو از رو مبل برداشتم که کمتر گرد و خاک بشه .. پوست گاو و فرش رو جمع کردم که منبع الرژی ان. قرار شد پرده ها رو هم بشورم
تو یکی از صحبت های طولانی مون جاناتان ازم پرسید آیا آماده ای که اینطوری زندگی کنی ؟ یعنی قبول کنی که آلرژی داری و باهاش کنار بیای. قرار نیس که یک روزه شخصیت ات رو تغیر بدی و از آدمی که یکم حتا از گربه ها میترسه به یک عاشق گربه تبدیل بشی. شاید آلرژی ات ریشه روانی داشته باشه و طول بکشه بهتر بشی .. آیا آماده ای که اینطوری با یک گربه زندگی کنی ؟
رفتم دوش گرفتم و فکر کردم و اومدم بیرون و گفتم نمیخوام گربه از خونمون بره.
تو اینترنت سرچ کردم که چه کارایی میشه کرد تا با آلرژی کیفیت زندگی رو برد بالا . اولش این بود که برای همیشه اتاق خواب رو از حیوون خونگی خالی نگه داشت. دستگاه تصفیه هوا با فیلتر هپا دومین چیز خوبی بود که پیشنهاد شده بود. یک دستگاه که هوا رو از بو و آلرژن ها و ذرات بزرگ تمیز میکنه. آلرژی من تنفسیه و در فصل های بهار و پاییز عود میکنه. در توضیحات این دستگاه نوشته که برای آدم هایی مثل من آپشن خوبیه . ۸۵% آدم هایی که خریدنش هم ازش راضی بودن! ما یک دستگاه تنظیم کننده رطوبت داریم اما این تصفیه کامل نمی کنه .. دستگاه جدید رو آنلاین خریدم و فردا قراره برسه!
دیگه اینکه پیشنهاد هم شده که گربه رو تا وقت بچه است به حموم گرفتن عادت بدیم. اینطوری اثر آلرژن های جمع شده رو پوستش تا ۸۰% کم میشه . گربه های ماده کلا الرژی کمتری تولید میکنن گربه ما هم ماده است!
در نهایت اینکه آدم های تمیزی باشیم و خونه رو مدام و مدام تمیز و گردگیری کنیم. ملافه ها رو بشوریم و تنبل نباشیم .
این عکسه با گربه و فرش و پرده خود زندگیه..
ReplyDelete:****** مرسی عزیزم
Deleteمریم جون از این زیبایی الان فقط گربه اش باقی مونده .. فرش و گل رو مجبور شدم بردارم که خانوم با خوردن گل مسموم نشه و فرش عزیزمو خراب نکنه
Delete:))) عزیزممممم
Delete