از آینده خبر ندارم. نمیشه پیش بینی هم کرد دنیا به چه سمتی میره . اما میدونم که ما درباره مهاجرت به سویس جدی حرف زدیم . درباره اینجا نموندن مطمئن بودیم . اینقدر که هر کسی میپرسه خوب شما چطور ؟ ما میگفتیم ما این شهر برامون خیلی بزرگه . اما آدم دهاتیم ..
اما اضطراب شبانه و این حرفش منو انداخت به گشتن تو اینترنت. اگه اینجا بمونیم مدرسه بچه هاباید دوزبانه باشه. سر این مساله چندبار با مشاورم حرف زدیم. سر ساختن احساس تعلق داشتن به جایی وقتی هردومون مهاجر هستیم .این روبهش شک ندارم که مدرسه اروپایی دوزبانه بهترین گزینه است برای بچه ها که احساس کنند با دنیای اطرافشون همگون هستن
حالا امشب کرم افتاد به جانم که آیا این مدرسه کنارش میشه خونه حیاط دار پیدا کرد!! من باید برم حیاط و خب نتایج تا جایی که درون شهر بود ناامید کننده بود. تنها گزینه مدرسه ابتدایی بیرون شهر بود که خوب نمیدونم بعد تموم شدن دوره ابتدایی چه میشه
من الان اینجا نشستم و مضطربم . ترسیده و .غمگینم چون نمیدونم آینده چی میشه.
این جور مواقع از مادری یاد گرفتم که چشم انداز کوتاه مدت رو ببینم . چند ماه آینده . هردوتا بچه میرند مهد. من کار میکنم. این مرد میره شرکت. زمستون در راهه و باید آماده مریض شدن ها بود. همین برای من بسه
دنیا که کوچیک میشه خیلی امنیت بیشتر میشه . بلاخره دو حالت داره یا میریم سویس یا میمونیم همین جا. یا این شهر میمونیم یا میریم یه شهر دیگه
موندیم هم موندیم دیگه چه میشه کرد.
شاید تونستیم یک خونه حیات دار پیدا کنیم کنار یک مدرسه دو زبانه. خدا رو چه دیدی
من که ندیدم
الان اما خوش حالم
چقدر خوش حالم ژان دور کاری اش تمام شد. چه عالیه که من میتونم دور کاری کنم. خوشم که تا اینجا تونستم با رییسم ارتباط سازنده داشته باشم.اخ جانم که مشاور شغلی خوب پیدا کردم .هورا که این دوره سخت مرخصی زایمان به اتمام رسید.
همین دو خط رو روزی ۴ بار بخونم برای تنظیم سلامت روانم کافیه
شب بخیر
امید وارم کم کم خوابم ببره
❤️❤️❤️
ReplyDelete