حال بابام خوب نیس.. زنگ زندن بهم.. گفتن زود بیا..
سکته سوم . کما ..
جهانم متغیر شد . استدلال هام.. انتقاداتم .. همه همه نوع نگاهم به زندگی وقتی اونو اونجوری خوابیده رو تخت وصل
به اکسیژن دیدم .. وصل به زندگی .. با یه شیلنگ سفید
بابام.. همیشه سالم قوی ..
همیشه پر حرف ..
ول کن.. اینجوری بنویسم تا صبح گریه میکنم.
حالا ی وقت میگم چم بود این روزا
پدر افسرده من اونقدر با خودش نا مهربونی کرد که ی روز رو پله ها از هوش رفت .
دلم میخواد سالم برگرده..
سالم .. مثل یکی از روزی ۱۴ سالگی من.. نه مثل روزای ۱۴ سالگی ساناز و سروناز..
سکته سوم . کما ..
جهانم متغیر شد . استدلال هام.. انتقاداتم .. همه همه نوع نگاهم به زندگی وقتی اونو اونجوری خوابیده رو تخت وصل
به اکسیژن دیدم .. وصل به زندگی .. با یه شیلنگ سفید
بابام.. همیشه سالم قوی ..
همیشه پر حرف ..
ول کن.. اینجوری بنویسم تا صبح گریه میکنم.
حالا ی وقت میگم چم بود این روزا
پدر افسرده من اونقدر با خودش نا مهربونی کرد که ی روز رو پله ها از هوش رفت .
دلم میخواد سالم برگرده..
سالم .. مثل یکی از روزی ۱۴ سالگی من.. نه مثل روزای ۱۴ سالگی ساناز و سروناز..
سلام تاتا!! بیخود نیست این دل من مثل سیر و سرکه می جوشه پس!! حتی با خودم فکر کردم که به شماره ای که دادی زنگ بزنم چون تا حالا باید برگشته باشی ولی باز گفتم بخواد خودش زنگ می زنه. حس می کردم این آخری ها خیلی هی دنبالت گشتم و دیگه بیشتر از این اعصابت خورد می شه.. تو خودت جه طوری؟ خیلی دلم پیشته.. کاش می شد یه کاری بکنم.. بابام که قلبش گرفت و عمل باز کرد به من نگفتن!! مثل مرغ سرکنده بودم و هیچ کس جواب منو نمی داد. فکر کردم شاید بلایی سرش اومده!! خیلی بد بود!
ReplyDeleteطاهره مواظب خودت باش!ایرانی هنوز؟ نمی دونم چی بگم...
کسی که فعالیت مجازی داره ،تا یه مدتی ازش خبری نمیشه.باید در مورد این فکر کرد که حتما یه اتفاقی براش افتاده .حالا این اتفاق یا خوبه یا بده.
ReplyDeleteطاهره جون امیدوارم زودتر حالشون خوب بشه.
امیدوارم دفعه بعد که ازت خبری نیس،اتفاق خوبی برات افتاده باشه.
مواظب خودت باش.
عزیزم :(((((((((
ReplyDeleteکاش زودتر حالشون خوب بشه
کلی دلم گرفت. بابات اونهمه مهربون... حتما زود خوب می شن...غصه نخوری...