خانه تابستانی
Thursday, March 8, 2012
تو این شب های تاریک طولانی
دل تنگم.
1 comment:
Narges
March 9, 2012 at 7:19 AM
نمون خونه دختر جون.برو کتاب خونهای جایی به کارهات برس. تزت تموم شه حالت خوب میشه:*
Reply
Delete
Replies
Reply
Add comment
Load more...
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
این جا را فراموش نکردم
پنهان مشو از دلم هر کجایی
نگران کامپیوترم هستم. حرکات ریقویی از خودش نشون میده. این جوری نبود هیچ وقت. این سگی که تو این خونه هست آدم رو عاشق خودش میکنه بسکه میفهمه !...
من هنوز سبزم
سلام من برگشتم، هنوز شادم، هنوز پوست تنم از خوشی پره، هنوز سردرد خلأ نیومده سراغم، من وارد مرحلهٔ جدیدی شدم که وقتی آدمها برای بار دوم به...
(no title)
امروز منو گول زد، صبح که پا شدم ساعت ۷:۴۰ بود خواستم بخوابم که یهو صدام کرد گفت ببین چقدر آسمون آبیه.. حیف نیس بگیری بخوابی.. بد دیدم راس می...
نمون خونه دختر جون.برو کتاب خونهای جایی به کارهات برس. تزت تموم شه حالت خوب میشه:*
ReplyDelete