Thursday, December 26, 2013

برای نوشتن

سلام
از اکتبر تا الان چیزی ننوشتم ، دلایل زیادی داشت احتمالا عادت در وبلاگ نویسی از سرم پریده ، دیشب قبل از خواب فکرهام رو جمع وجور کردم دیدم که من هنوز ادم نوشتن ام. ادم نوشتن برای خودم و چار نفر دوست نزدیک. شاید این نوشتن بود که من رو در سخت ترین زمان ها به خودم نزدیک نگه داشت. یادمه از کلاس دوم راهنمایی سررسید های باطله رو با شوق برمیداشتم و توش  روز مره نویسی میکردم. هنوز گاهی میرم سراغشون و سادگی نوشتن روزای راهنمایی و دبیرستان رو مرور میکنم. در این حد ساده که امروز عمه اومد اینجا ..امروز مامانی برامون انجیر خرید واسه صبحانه و بعدش مامان بابا دعواشون شد!!

دیشب داشتم اینها رو به همین صورت روحانی در ذهنم مرور میکردم. باید باز هم بنویسم. از مطرح کردن مسایل پیچیده دوری کنم و ساده وساده بنویسم.
این مریم مقدس بودن هم باعث میشه جاهایی که حالم از دیگران بد میشه رو نتونم تو وبلاگ بنویسم. اصلا وبلاگ برای من جای خوبی نیست. چون که نمیتونم همه خودم باشم. یک ادمی هستم که نمیتونم راحت همه چیز رو بنویسم، انگار که دنیا فقط پر از شادی و خنده وسفر و تفریح باشه.

این وبلاگ برای اطلاع رسانی اتفاق هاست و بعضی روز مره ها. یک سررسید میخرم و از سال نو میلادی تلاش میکنم روز مره بنویسم.
قصد فقط نوشتن روز ها و جاهاو اتفاق هاست و بس.

No comments:

Post a Comment