Tuesday, October 11, 2011

یک روز در خرید

مقوله خرید کردن تو این کشوربرای من جدیده 

اولین جنبه تازه گیش  اینه که آدم هاش چنان سایز های متفاوتی دارند که به راحتی و بدون هیچ دردسری میتونم برای تهمینه و مامان شلوار لی بخرم . مشکلی که تهمینه برای حلش همیشه به بوتیک دارا مجبوره سفارش کنه چون سایز بزرگ نمیارند. انگار آندم های چاق حق ندارند شلوار لی بپوشند.  تهمینه اینجا یک آدم گنده محسوب نمیشه. هنوز خیلی فاصله داره تا بزرگ ترین سایز .

برای مامان مشکل بیشتره . باید همیشه بده بدوزند و اینقد این مادر من به طور مریض در زندگی از خود گذشته گی کرده که هیچ وقت نمیره خیاطی.. همیشه شلوار هاش برای زیر مانتو خوبند! شلوارهای تهمینه رو وقتی خراب میشند میپوشه ..

 تو آلمان سایز بابا 4x بود یعنی بزرگ ترین سایز . اینجا سایزش لارج هست. شما تصور کنید ۴ سایز زیر ماکزیمم. یعنی به طور همینطوری گنده ترین آدم های امریکا ۴ سایز از گنده ترین آدم های آلمان گنده ترن . بابای ما هم خیلی بزرگ محسوب نمیشه ..

چقد تو ایران این چاقی موقع خرید  رو اعتماد به نفس آدم اثرمیزاره. چقد اینجا همون آدم های چاق دارند زندگی میکنند و راحت خرید میکنند. 

 یک جنبه خیلی عجیب این کشور بی در و پیکر اینه که وقتی فصل حراج میشه قیمت ها به طرز عظیمی شکسته میشه ، نصف یا هفتاد درصد تخفیف معمولیه . امروز یک شلوار سایز بزرگ ۴۰ دلاری رو به قیمت ۱/۷۹ دلار خریدم. یعنی هی به خانومه گفتم شما مطمئن هستین ؟ راس میگین ؟ ۲ دلار برای این شلوار؟ باور کنید جنسش خوب بود فک نکنین من چپ شدم ...حتا مغازه اش هم شناخته شده بود.. بقیه خرید ها نه به این ارزونی.. اما به شدت ارزون بود ..

تا الان هر وقت میرفتم خرید دلم به خونه و مامان و بچه ها بود.. به آدم هایی که نمیتونن اینقد آزادانه و با دست باز خرید کنند.. به اونهایی که سال ها لباس کهنه فامیل رو میپوشند و اصلا از من دور نیستند. باور کنید من هیچ وقت تن زن عموم لباس نو ندیدم.. یک یا دو بار تو عروسی ها.. ی وقتی اصلا چادرش رو در نمیاره.. 

اینجا سیستم یک جوریه که حتا فقیر ترین آدم ها میتونن لباس بخرند. اون هم نه لباس بد.. لباس مناسب. یعنی قیمت یک پیرهن از یک وده غذای دانشجویی کمتره. 
نمیگم این خوبه یا بده.. از ی طرف آدم با در آمد  دچار شهوت خرید میشه و به زحمت میتونه خودشو کنترل کنه .. که یعنی کسانی که این سیستم رو پایه ریزی کردند راه خالی کردن جیب آدم ها رو خوب یاد گرفتند. از طرف دیگه حتا فقیر ترین خانواده ها میتونن لباس تهیه کنند. لباس نو . 
دو تا چیز دیگه هم هست .. یکیش اینه که اصولا اینجا قشر ثروتمند از قشر فقیر به شدت قبل تمایزاند.
 یک آدم از قشر ثروتمند برای یک شلوار جین ممکنه ۳۰۰ -۴۰۰ دلار به طور عادی بپردازه .. و مغازه هایی هستند که همینقدر گرونند. (این منو یاد تهران و مغازه های بالا و پایین شهر میندازه )

دوم این که  اصولا لباس پوشیدن اینجا با آلمان فرق داره. مثلا اگه تو آلمان یک همکار برای یک مهمونی دوره همی شما رو دعوت کرد شما یک لباس آبرومندانه ساده میپوشید. حالا خیلی سلیقه به خرج بدین دامن میپوشن به جای شلوار جین . اینجا برای همون مهمونی خانوم ها پیرهن مهمونی به سبک مجلسی  میپوشند و کفش پاشنه داربه پا میکنند. یک جوری که اصلا ساده نیست . مثلا یک مهمونی ساده دانشجویی رفتیم چند وقت پیش ..خانومش لباس سفید به سبک مجلسی شیک پوشیده بود. آقاش  پیرهن شلوار پلو خوری با کفش جدی ..  یعنی اینایی که شما تو فیلمای آمریکایی میبینین حقیقت داره. 

من دارم نسبت به اقتصاد سرمایه داری  دید پیدا میکنم جدا !



1 comment: