Wednesday, July 8, 2015

از نوشته هاي قديمي ٢..


نامه 'ف' .. وقتی خوندمش خیلی حالم گرفته شد..یادمه همون موقع روزهای اولی بود که رسیدم این رو برام فرستاد .. حالم بد شد..تو اون قیری ویری روزهای اول که مغزم داشت هنوز اطراف رو به صورت کاملا بدوی شناسایی میکرد و من مثل بچه تازه به دنیا اومده همش گیج و خواب آلود بودم ,  خوندن این نامه منو برد ایران, زنجان.. تهران.. فرودگاه .. سرم گیج رفت.. سریع  به خودم گفتم هیچ حسی نکن .. اما یک کوچولو.. خیلی کوچولو .. برگشتم تو آفیس خیابون  اشتروشن هوف  طبقه سوم.. پشت میز .. دوباره خوندم.. رفتم.. برگشتم.. 

تاريخ 5/10/2009
----------------------------------------
تقديم به طا ملقب به پرپري 

ساعت 11:24 دقيقه است و من در حال تايپ پايان نامه و رفع ايراداتي ام كه دكتر قنبري برام تعيين كرده و آهنگي  از رضا صادقي تو گوشمه و گوشيم روسايلنت
از صبح دلم گرفته
عصري كه رفتم دانشگاه و ميز خالي طا رو ديدم بيشتر دلم گرفت
ميزي كه روش نوشته:اين ميز و آن كامپيوترمتعلق به همه است...
اتاقمون تو دانشگاه خيلي سوت و كور شده
ساعت 11:26 دقيقه است
رضا صادقي همچنان ميخونه...
زندگي نقطه سر خط...بي وفايي شده عادت...تو نوشته بودي ديدار... سه تا
نقطه تا قيامت..
بيشتر دلم ميگيره و بي انگيزه نوشته هامو دارم ويرايش ميكنم
نميدونم چرا بي اراده نگاهم افتاد به گوشيم كه صفحه اش داره روشن و خاموش ميشه
آره
 داره زنگ ميخوره
يه شماره ناشناس
اما...نه انگاري آشناس، از شماره همراههاي شهرهاي شمالي هستش
برميدارم با ترديد
همه خوابن و من بيدار
صداي دوست عزيزمو ميشنوم
صداي پرپري! كه نا قلا بدجور خودشو تو دلم جا كرده
صداي طا ! كه ازم خداحافظي ميكنه
كمتر از چند ساعت ديگه داره ميره آلمان
با همون لحن گرمش ازم خداحافطي ميكنه و بهم ميگه:
ببخش اگه بيدارت كردم اما عيبي نداره، ميخواستم ازت خداحافطي كنم
امروز از خود صبح حواسم بود كه امشب طا ميره
حرف چند روز پيشش يادم مي افته كه ميگه...
صبح روز 14 ام كه از هواپيما پياده بشم، بايد با هِلو هاواريو ابراز
احساست كنم و به همه بگم نايس تو ميت يو...
نميدونم چرا اما خيلي دلم گرفته
مني كه تازه چندمدتيه كه باهاش آشنا شدم اونقدر بهش وابسته شدم كه ...
چه ديار اسرار آميزي است ديار اشك
صداي طا تو گوشمه در حاليكه دارم صحنه زير رو تصور ميكنم
طا يه شال خوشگل انداخته سرش و در حاليكه يه چمدون داره پشت سرش ميكشه
از پله ها داره ميره بالا و خونواده اش از پشت شيشه ها دارن براش دست
تكون ميدن و با لبخند همراهيش ميكنن
طا عزيزم، مني كه خواهر ندارم، خدا دوستايي بهم داده كه هركدومشونو
عين خواهر ميدونم برا خودم
خواهر خوبم، كاش من رو هم لابلاي جمعيتي كه دارن برات دست تكون ميدن ببيني
كه دارم برات دست تكون ميدم و به خداي مهربون ميسپرمت و نميذارم اشكامو ببيني
.طا طا طا ......
خيلي دوستت دارم
از گلهاي قشنگت مراقبت ميكنم
قول ميدم هرگز ازخودم دورشون نكنم
راستي بابا برا گل مرجانت گلدون گرفته و فردا ميخواد تكثيرش كنه...
واسه اينكه كمي آروم تر شم برا طا آخري اس ام اس رو ميفرستم
طا جون: دوستت دارم، مواظب باش مورچه خارجيا رو له نكني يه وقت اونا
عين مورچه ايرانيا نيستن كه ككشون هم نگزه اگه لهشون كني
سريع قطعنامه ميبرن سازمان ملل و ترو  متهم به نقض حقوق مورچه ها ميكنن
اونا حتي مورچه هاشونم باكلاسن چه رسه با آدماشون
مورچه هاشونم برا خودشون خطوط وايرلس دارن
حواست باشه
يادت باشه دمپاييشتو هرگز به طرف گربه هاي آلماني شوت نكني
اونا گربه هاشون فرهيخته تر ازيني اند كه بخواي با لنگه دمپايي اونم از
جنس ايرانيش كه احتمالا همچين سفته كه احتمالاً گربه هه ضربه مفزي بشه
گربه هاشونم دل مشغولي دارن برا خودشون،
هر چند ميدونم تو حيوونا رو خيلي دوست داري
صبحها خيلي دقت به صداي گنجشكا كن
ببين مثه گنجشكاي اينجا ميخونن يا با لهجه نِيتيو جيك جيك ميكنن
يادت باشه مگسهاي اونجا بي هدف عين مگساي اينجا روي شيريني نميشينن
مراقب باش اگه موشي چيزي تو خونه ات ديدي با احترام ازش بخواه كه محل
زندگيتو ترك كنه
آلماني جماعت همه چيشون قانون داره
نيس چند باري رفتم، ميدونم
!!!!
  مراقب خودت باش
تو دلم به خنده هايي كه با هم داشتيم ميخندم و اشكامو جم ميكنم و به جاي
آب پشت سرت ميپاشم و ميگم
سفر به سلامت پرپري

No comments:

Post a Comment