Tuesday, July 21, 2015

صدا ها

كجام 
چي ميخوام 
 سالهاست صداي نامفهومي به زباني ناشناس در من زمزمه ميكنه.. نميشناسمش.. نمي فهممش..
 صداي بهتري رو ولي مي شنوم. صداي گرم  بايد هام رو  .. هر روز خوب بهش گوش ميدم..هر روز تن اش رو بالا ميبرم و ادامه ميدمش. صداي محكم و خوب بايد ها. صداي امن و مويد بايد ها.. بايدهايي كه خودم به كمك اطرافم در زمين كاشتم و ابشون دادم 
بايد درس بخونم..بايد برم مدرسه بهتر..بايد برم رياضي.. بايد ليسانس بگيرم .. بايد كنكور بدم بايد فوق رو جمع كنم.. بايد دكترا بگيرم .. بايد درسم رو جمع كنم بايد تمامش كنم بايد صبح برم سركار . بايد تحمل كنم.. بايد زندگي كنم.. 

و صداي بايدها  در دنياي بيرون كلي هواخواه دارن. يك عالمه تماشا چي برام دست ميزنن و سوت ميكشن و هورا ميگن.. يك عالمه برنامه ريزي و هزينه شده تا من اين بايد ها رو مثل هزاران نفر ديگه به طور مرتب انجام بدم..
و اون اواز ساده ي اروم هر روز كم رنگتر و غمگين تر ميخونه.. مثل ترانه هاي دلگير فرانسوي يا امريكاي لاتين كه يك كلمه اش رو نمي دونم اما قلبم رو تصرف ميكنن.. 

عكس: فرانكفورت اُدِر در شرق المان و مرز لهستان

No comments:

Post a Comment