* یک روزایی بعد از خوردن صبحانه و وقتی کاملا آمده رفتن به سمت ایستگاه اتوبوسم یهو کند میشم. یعنی جلو آینه ۴۰ ثانیه بیشتر مکث میکنم. جورابمو الکی پیدا نمیکنم. شک میکنم کدوم کفشمو بپوشم، یجوری کند میشم.. (کل پروسه شاید ۲- ۲،۵ دقیقه طول بکشه..یعنی خیلی کم) بعد بخودم میام. میفهمم اتوبوس رفت. یعنی تا ۲،۵ دقیقه دیگه میره. بعد از خودم میپرسم چی شد که رفت؟ من که کاملا حاضرم.. (امروز از این روزها نبود)
** یک روزایی هم هست که میرم تو هپروت. مدتی اونجا میمونم. یجوریه مس اینکه میتونی توش از ساعت ۲ تا ۶ بعداز ظهر فقط با برنامت ور بری. هی نمودار غلط بکشی و بدون اینکه عصبانی بشی یا کلافه، به اینکار ادامه بعدی. یه حسیه مس اینکه نگران غلط بودن نمودارت نیستی.. اصلا اونجا نیستی.. ولی جای دیگه یی هم نیستی.. تو هپروتی.. سنسورهات نسبت به نگرانی یا استرس یا اهمیت کار از بین میره. امروز از اون روزها بود.
*** من قابلیت اینو دارم که خوب آشپزی کنم و بعد چند روز اون غذا رو نخورده نگه دارم چون هله حوله رو به غذا ترجیح میدم.. خوب شد امروز نرگس اومد اون قابلمه استانبولی رو تموم کرد.. شده بود غصه رو دل یخچال..
**** زنهای غیر مرد ذلیل و بسیار علاقه مند به طرفشون، وقتی طرف مقابلشون در مقابل علایقشون موضع گیری میکنه چه واکنشی نشون میدن؟
تاتا هرچی می نویسی داغ داغ می خونم ها
ReplyDelete