دیشب خواب دیدم ویزات اومده. خواب دیدم به چشمای من نگاه میکنی و میگی ۳ سال خیلی زیاده. آدم تغییر میکنه، من هیچ قولی بهت نمیدم. یه جوری خوابم واقعی بود که نگو. من هی باورم نمیشد..
حس میکنم خستهام ۲۰ روز دیگه این ماه تموم میشه. من خستهام از اینکه منتظرم. خستهام که دوست دارم زودتر همچی معلوم شه.
تو باید بری جایی که خوشحالی، من برات آرزوی موفقیت کنم. این حرفها همش تئوریه. حقیقت اینه که من فکر میکنم تو اینجا هم همینقدر خوشحال و خوشبخت خواهی بود.
صبح که از دستشویی در اومدم فهمیدم من همهٔ این روزها که حالم خوبه امیدوارم به یه چیزی که جرات نمیکنم بهت بگم..
..من پشت همهٔ این خوشحالیها منتظر توام...
کی این ماه مه تموم میشه؟
No comments:
Post a Comment