توماس آمد.
من امروز گزارش سالانهام رو نوشتم. یعنی از دیروز شروع شد و با حمایتهای همه جانبه دوستان امروز ظهر تموم شد. وقتی سندش کردم احساس قهرمان ملی بودن داشتم. با همون احساس به ناهار رفتم. خیییلی خوب بود.
میشینن بزرگان گزارش رو میخونند و اگه مقبول افتاد قرارداد دکترای خانوم تاتایی تمدید میشه و ایشون میتونند ویزاشونو تمدید کنند. وگرنه برمیگردند ایران ور دل ننه عزیز.
خلاصه بد ناهار با احساس فتح برگشتم آفیس .. داشتم فکر میکردم حالا بعدازظهر میشینم همش استراحت میکنم که یادم افتاد دارم میرم خونه.. نمیدونی چقد احساس کار زیاد کردم. فک کنم بهترین کار اینه دوباره یه گوشه دیگه کار رو بچسبم و بشینم ۲ روز رو سرش و تمومش کنم. به این ترتیب هی قهرمان میشم و کارم هم انجام میشه.
تنها چیزی که مونده و هیچ اهمیتی هم نداره اینه که توماس گزارش رو بخونه نظرشو بگه!
مرسی سمانه.. مرسی بقیه عزیزان. مرسی خودم.
دلم میخواد یه لیست از کارام اینجا بنویسم هی بیام تیک بزنمش.. هی شما به من افتخار کنید.
A -کارای علمی آفیس از امروز تا ۳ شنبه هر صبح تا عصر:::
۱-جم بندی پروژه خودم. اصلاح و مرتب نوشتن محسباتی که کردم و قراره باهاش همین اخر هفته مقاله بدم!! (بسکه درست و دقیق هستن)
۲- جلسه با توماس
۳- جلسه با رئیس بزرگ (اگه قسمت شد و امام رضا طلبید )
۴- تمرین شماره ۴ درس برنامه نویسی. دینامیک مولکولی واقعی سخت. (اسمشو گفتم که به میزان خفن بودن کار پی ببرید)
B- کارای بعد آفیس:::
۱-جم کردن وسایل
۲-قرار با صابخونه جدید
۳- اسباب کشی
۴-کلاس زبان
۵-دکتر بانوان
۶-دکتر پوست
۷- خریدهای ایران(خودش یه کتگوریه)
۸-بقیه اسباب کشی
۹- بستن چمدون!!!
۱۰ - فرستادن گزارش به رئیس هایی که پول میدند.
۱۱- تحویل خوابگاه
۱۲ - دلتنگی برا برلین
۱۳- پرواز به تهران
این لیست رو از الان تا ۳ شنبه صبح باید انجام بدم ترتیبش هم زمانیه. مثلا از الان شروع میشه به ترتیب میره جلو.
هیجان دارم. غم دارم. خوش بختم... هورا که نوشمش.
پیوست: (آدمیزاد هرچی هم که احساسات نوسانی و ترس و تنهایی داشته باشه وقتی کاراشو انجام میده حالش خوب میشه)
No comments:
Post a Comment